من و مت
۳۰ بهمن ۹۴ / ۲۲:۰۲
میدونی مت خیلی کتاب قشنگیه
-اره اصا معلومه که تخمیه
+مت دارم میگم قشنگه
-إ؟
*****
مت شام پخته بود.چیکن استراگانوف.قارچ داشت ولی خوشمزه بود.به قدری خوردم که نفسم را نداش بره پایین
دو ساعت بعد:
-مری میوه بیارم
صدای هق هق گریه من و زمزمه ی:جا ندارم مت میفهمی جا نیست ...
****
پی نوشت:فی الوقایع الاتفاقیه فی المحضر المت