اندر کرایم جمع های مکسر

یکی از عجایب کلاس داشت با شور و هیجان تعریف میکرد که:"عمم داشت از فضل و فوضولات بچه هاش تعریف می کرد...." در همین بین من و نرگس شروع کردیم به ریسه رفتن .دوستمونم از خدا بی خبر میگه چیه مگه إ.من با خنده ی غیر قابل وصفی گفتم دخترکم فضولات جمع  فضلس فضلم که میدونی چیه😂😂😂😂😂و با نرگس تمام سعیمونو کردیم که تفاوت فضایل و فضولات رو برای همیشه تو ذهنش جا بندازیم😂😂😂😂😂البته باید بگم که ایشون شاگرد اول کلاسه .بالاخره اینم از فضیلت های جمع های مکسره که موجبات خنده و شادی مارو فراهم میکنه😂😂

مریم ۳ نظر ۴ لایک :)

امروز قانون مورفی شامل منم میشه

1
زمان :حدود ساعت 12 
مکان:پله های روبه روی ساختمان دبیرستان
افراد :من نرگس مهدیه و انسیه
اتفاق: از بوفه اومدیم و داریم با مشقت پله هارو میریم بالا .در حال بحث در مورد اتفاقات امروز.خانوم ملک حسینی رو میبینم و به بچه ها میگم بچه ها من امروز با ایشون قرار دارم.انسیه میپرسه کجا یا یه همچیم سوالی که من جواب میدیم میریم کافه 😒در همون موقع خانوم ملک حسینی از کنارمون رد میشن و با لبخند میگن یادت نرههه هاااا.منم میگم چشم چشم و رد میشم
2
زمان :دقیقا یک و چهل و پنج دقیقه بعد از خوردن زنگ مدرسه
مکان :نوی کلاس
افراد:من نرگس
نرگس :وای چقد حالم بددده چشام دیگه نمیبینه
من:اره امروز خیلی بد بود منم دارم میمیرم از خستگی
3
زمان 4:10 دقیقه
مکان:روی تخت
افراد :من
با خستگی غیر قابل وصفی از خواب میپرم .به صورت غیر ارادی نگران یه چیزیم ولی به وضوح نمیدونم چی.گوشیم رو میگیرم دستم و پیامارو چک میکنم .به طرز عجیبی هشت تا میس کال از یه شماره ی ناشناس روی گوشیمه.توجه نمیکنم و پیامای دیگرو میخونم.یه اس ام اس از همون شماره"ملک حسینی هستم" مثل کسی که فراموشی گرفته بوده و الان حافظش برگشته همه چی توی یه لحظه تو ذهنم نقش میبنده.بدون اینکه فک کنم الان صدام شبیه خرس خوابیدس  با اون شماره تماس میگیرم و با شرمندگی تمام شروع میکنم به عذرخواهی کردن.شرمنده ام تورو خدا ببخشید .ایشون با فروتنی تمام میگن نه تو ببخش که تو زحمت میفتی و ساعت و مکان قرارو تغییر میدن.تلفن رو قط میکنم و خودم رو تو اینه نگاه میکنم.به دلیل ترشح بیش از حد ادرنالین شعاع چشمام دو برابر شده .
4
زمان مکان و افراد مهم نیستند
فقط یک ادم چقدر میتواند با شعور باشد؟

مریم ۳ نظر ۱ لایک :)

Your my kind of different

1کلا عادت ندارم از کسی الکی تعریف کنم یا الکی دلخوشش کنم.
وقتی میگم صدات خوبه یعنی صدات خوبه.خوشحالم که بهت ثابت شد
2پی نوشت:شاید اون فایل صوتی به تمام معنا افتضاح بود ولی 1 اعتماد به نفست قابل تحسینه 2 هیچوقت از تلاش برای بهتر شدن دست نکش😉
مریم ۳ نظر ۱ لایک :)

اندیشه هایی در اتاق فکر

هر چی که فک میکنم 

میبینم در طول تاریخ زندگیم

هیچوقت دوستام اونی نبودن که واقعا میخواستم

چون هیچوقت دوستیام چیزی نبوده که خودم انتخاب کنم

تا اینکه میرسم به اول دبیرستان

و درست ترین انتخابمو همون جا کردم 

بالاخره با ادمایی دوس شدم که از دنیای خودمن

شاید اغراق باشه

ولی فک میکنم یکی از درست ترین انتخابای من همون جا بود

پی نوشت:البته این لزوما به این معنا نیست که دوستای الانم خیلی خوبن و شاخن و همه چی تمومن 😂😂بنده یکم کج سلیقه تشریف دارم 😂😂😂علاوه بر اون اینکه این پست اصلا برای تمجید دوستام نیست صرفا درباره ی انتخابه .تا قبل از اول دبیرستان من دوستام رو انتخاب نمیکردم صرفا به خاطر اتفاقات و حوادث باهاشون دوست شده بودم  شاید بعدا بیشتر براتون بگم.الان توی اتاق فکرم و دارن درو از جا میکنن و میگن فرصتم تمومه😂😂😂

مریم ۴ نظر ۱ لایک :)

و آنجا که ما به ایشان ایمان آوردیم:)))

زنگ دوم ادبیات داشتیم 

یه شعری هست به نام بانگ جرس جزو چرت ترین شعر هایی بود که خوندم تا حالا

توی این شعره شاعر هر جا گفته بود موسی استعاره از امام خمینی بود

گذشت و سر زنگ جبر به یه مسعله ای برخوردیم و من به صورت غیر ارادی گفتم یا حضرت موسی

دبیر مربوطمون گفتن حالا چرا حضرت موسی چیکار حضرت موسی داری

که صداد نرگس بلند شد:خانوم مریم وقتی میگی حضرت موسی در واقع منظورش امام خمینیه 

به طرز فجیعی کلاس رفت رو هوا

پی نوشت:حس میکنم حق مطلب ادا نشده خود قضیه خیلی خنده دار تر از این متن بود

مریم ۵ نظر ۱ لایک :)

کلاس سوم ریاضی

بالای در ورودی کلاس نوشته شده است سوم ریاضی ولی وقتی وارد می شوید خیلی سریع متوجه خواهید شد که آنجا شباهتی به کلاس سوم ریاضی ندارد.احتمالا شما انتظار دارید دانش اموزانی مرتب و منظم را که به ردیف سر صندلی های خود نشسته اند و در حال حل مساعل حسابان و تست زدن ببینید.زهی خیال باطل:دی به محض ورود به کلاس 18عدد موجود عجیب که شباهتی به دانش اموز ندارند می بینید.اگر زنگ تفریح باشد و به لطف یزدان منان دبیری آن هارا سر کلاس نگه نداشته باشد,مسلما نصف آن ها را در حال خوردن اسیدی خالص موسم به ترشک خواهید یافت و اگر ایزد تعالی در آن ها نظر نکرده باشد و دبیر محترم زنگ به اصطلاح تفریح را هم برای درس دادن گرفته باشد ,با ١8 چهره ی عبوس روبه رو خواهید شد که زیر لب چیزهایی زمزمه میکنند و ندای "خانم خسته نباشید"از هر سو به گوش می رسد.

مریم ادامه مطلب ۳ نظر ۲ لایک :)

فشار اجتماعی

سخت ترین کار دنیا اینه که جزوی از چیزی باشی که اعتقاد داری غلطه و مجبور باشی برای رسبدن بهش براش تلاش کنی.تلاش کردن برای یه چیز غلط..

مریم ۲ نظر ۲ لایک :)
هرچی که میکشم باعث میشه حس کنم که زنده ام.
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان